در این صفحه بخشی از متن کتاب حماسه حسینی، جلد اول آورده شده است که با توجه به صوت موجود از استاد شهید مطهری به عنوان روضه ایشان برای امام حسین (ع) شناخته می‌شود.

روضه شهید مطهری برای امام حسین

در لحظات آخر [حیات‏] اباعبدالله، وقتی در آن گودی قتلگاه افتاده است و قدرت حرکت کردن ندارد، قدرت جنگیدن با دشمن ندارد، قدرت ایستادن بر سر پا ندارد و به زحمت می‌تواند حرکت کند، باز می‌بینیم از سخن حسین غیرت می‌جهد، عزت تجلی می‌کند، بزرگواری پیدا می‌شود. لشکر می‌خواهند سر مقدسش را از بدن جدا کنند ولی شجاعت و هیبت سابق اجازه نمی‌دهد. بعضی می‌گویند نکند حسین حیله جنگی به کار برده که اگر کسی نزدیک شد، حمله کند و در مقابل حمله او کسی تاب مقاومت ندارد. نقشه پلید و نامردانه‌‏ای می‌کشند، می‌گویند اگر به سوی خیمه‌هایش حمله کنیم او طاقت نمی‌آورد. امام حسین افتاده است. من نمی‌توانم آن حالت اباعبدالله را مجسم کنم. لشکر به طرف خیام حرمش حمله می‌کند. یک نفر فریاد می‌کشد: حسین، تو زنده‌‏ای؟! به طرف خیام حرمت حمله کردند! امام به زحمت روی زانوهای خود بلند می‌شود، به نیزه‌‏اش تکیه می‌کند و فریاد می‌کشد: «وَیلَکمْ یا شیعَةَ آلِ ابی سُفْیانَ، انْ لَمْ یکنْ لَکمْ دینٌ وَ لا تَخافونَ الْمَعادَ فَکونوا احْراراً فی دُنْیاکمْ» «1» ای مردمی که خود را به آل ابوسفیان فروخته‌‏اید، ای پیروان آل ابوسفیان! اگر خدا را نمی‌شناسید، اگر به قیامت ایمان و اعتقاد ندارید، حریت و شرف انسانیت شما کجا رفت؟! شخصی می‌گوید: ما تَقولُ یابْنَ فاطِمَةَ؟ پسر فاطمه چه می‌گویی؟ فرمود: «انَا اقاتِلُکمْ وَ انْتُمْ تُقاتِلونَنی وَ النِّساءُ لَیسَ عَلَیهِنَّ جُناحٌ» طرف شما من هستم، این پیکر حسین حاضر و آماده است برای اینکه آماج تیرها و ضربات شمشیرهای شما واقع شود. ولی روح حسین حاضر نیست او زنده باشد و ببیند کسی به نزدیک خیام حرم او می‌رود.

و لا حول و لا قوّة الّا بالله العلی العظیم، و صلّی الله علی محمّد و اله الطاهرین.

حماسه حسینی، جلد 1، صفحه 195

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *