دعوت از مردم برای کمک به مردم فلسطین
سند ساواک:
به ریاست ساواک شمیرانات؛ از ساواک تهران، درباره اظهارات مرتضی مطهری
در تاريخ 7/2/49 نامبرده بالا در حسينیه ارشاد در مورد کمک به آوارگان فلسطين و واريز نمودن وجوهی در حسابهايی که بدين منظور در چند بانک مفتوح گرديده، صحبت کرده است.[1]
قدمی در راه نجات فلسطین
سند ساواک:
موضوع: پخش اعلامیه برای کمک به فلسطین
در تاریخ 19/2/49 اعلامیهای مبنی بر درخواست کمک برای فلسطین در بازار تهران توزیع گردیده است که یک برگ از اعلامیه مذکور به پیوست ایفاد میگردد:
«لتجدنّ اشدّ الناس عداوةللذین آمنوا الیهود» (قرآن کریم، سوره مائده، آیه 82) هر آینه یهودیان را شدیدترین مردم از حیث دشمنی با مؤمنان بیابی.
«عصر روز نهم آوریل 1948 ناگهان نعرههای گوشخراش بلندگوهای اسرائیل در قریه دیریاسین که در کنار شهر بیتالمقدس واقع است، پیچیده و با ارعاب و تهدید، مردم را دعوت به تخلیه دهکده و بیرون رفتن و دست شستن از دار و ندار خود میکردند.
مردم بیدفاع، گیج و حیران و مضطرب، برای فهمیدن علت حادثه به هر سو میدویدند. در چنین وضع بحرانی، سربازان شقی یهودی مثل گرگان مست، مردم را به محاصره میکشیدند؛ گویا میخواستند همه کینهها و درد دلهایی که در طول هزاران سال دربهدری یهود از تمام مردم روی زمین داشتند، به سر این مشت مردم که همیشه آنان را پناه میدادند و حمایت میکردند، خالی کنند.
جنایت پیشههای وحشی عدهای از دختران عرب را اسیر کردند و لخت و عریان در کامیونهای بیسرپوش ریختند و در شهرهای یهودی مخصوصاً در شهر بیتالمقدس جدید از بین مردم عبور میدادند و یهودیان رذل و پست از آنان عکس میگرفتند. این جنایت وحشیانه دنیا را تکان داد. جمعیت صلیب سرخ بینالمللی، آقای م.جاک.دیگنیر را برای مطالعه وضع این قریه فرستاد. یهودیان پس از اطلاع، یک روز، موعد بازدید را عقب انداختند و در ظرف آن یک روز تا آنجا که توانستند آثار جنایت را محو کردند و مخصوصاً اجساد مثله شده یکصد و پنجاه نفر را در چاهی ریختند و در آن را بستند.» (نقل از کتاب «تجاوزات یهود»، از انتشارات اتحادیه دول عرب).
این یک نمونه از صدها جنایتی است که یهودیان نسبت به مسلمانان فلسطین انجام داده و میدهند.
حال تو ای خواننده غیور! اگر از خواندن این سطور متأثر گشتهای و به عنوان یک انسان مسلمان و یا لااقل به عنوان یک انسان میخواهی به زجرکشیدگان فلسطینی کمک بنمایی، میتوانی مبلغی هر چند ناچیز باشد، به یکی از سه حساب زیر بریزی و در راه نجات فلسطین عزیز قدمی برداری.
این سه حساب توسط سه تن از دانشمندان روشنفکر دینی تأسیس گشته است:
بانک ملی شعبه مرکزی، حساب شماره 77388
بانک بازرگانی شعبه مرکزی، حساب شماره 451600
بانک صادرات شعبه بازار، حساب شماره 9595[2]
گزارش تحقیقات ساواک
سند ساواک:
طبق اطلاع، چند روز قبل مرد ناشناسی ضمن مراجعه به يکی از شعب بانک صادرات به متصدی مربوطه اظهار نموده که قصد دارد مبلغ 2000 تومان وجه به حساب آوارگان فلسطين بپردازد. متصدی شعبه بانک پاسخ میدهد که از افتتاح حسابی به نام آوارگان فلسطين بیاطلاع میباشد. پس از گذشت ساعتی مجدداً مرد ناشناس به شعبه مزبور مراجعه و ضمن پرداخت مبلغ 2000 تومان درخواست مینمايد که مبلغ مذکور به حساب شماره 9595 ريخته شود.
تحقيقات انجام شده: حساب شماره 9595 بانک صادرات به نام سه نفر و به شرح زير میباشد:
محمدحسين طباطبايی فرزند محمد، دارنده شناسنامه شماره 809 صادره از کنسولگری ايران در نجف (معمم است).
ابوالفضل موسوی فرزند محمد، دارنده شناسنامه شماره 19423 صادره از زنجان (معمم است).
مرتضی مطهری فريمانی فرزند محمدحسين، دارنده شناسنامه شماره 2233 صادره از فريمان (ساکن قم[3]و معمم است).
توضيح آنکه موقع افتتاح حساب 9595، سه نفر افراد فوقالذکر اظهار داشتهاند که تصميم دارند مسجدی بسازند و اين حساب را باز کردهاند تا افراد خيّر و متمايل، به اين حساب پول پرداخت نمايند. در حال حاضر موجودی حساب مزبور مبلغ 12000 تومان است و حق برداشت پول از حساب با هر سه نفر و با امضای دو نفر میباشد[4].
درج اطلاعیه در روزنامه کیهان و اطلاعات
سند ساواک:
اعلاميههای زير در تاريخ 3/3/49 جهت درج به روزنامههای اطلاعات و کيهان داده شده است:
برای کمک به آوارگان فلسطين، حساب جاری شماره 45600 بانک بازرگانی مرکز و 73388 بانک ملی شعبه بازار و حساب جاری 9595 بانک صادرات شعبه بازار توسط حضرات علامه طباطبايی، سيدابوالفضل موسوی زنجانی و مرتضی مطهری افتتاح گرديد.
اقدامات انجام شده:
از چاپ و انتشار مطالب فوق در جرايد مزبور جلوگيری به عمل آمد.
[حاشيه راست:] 1. سه نفر ذکرشده به وسيله ساواک تهران احضار و به آنها مفهوم گردد که پولهای جمعآوریشده به آوارگان فلسطينی و کماندوهای فلسطين نمیرسد، بلکه در اختيار اشخاصی قرار میگيرد که ايرانيان فراری را جمعآوری، مسلح نموده و جهت خرابکاری به داخل ايران نفوذ میدهند. 2. به ساواک تهران ابلاغ شود بايد هرچه بيشتر در بين کارگردانان حسينیه ارشاد نفوذ نمايند، حتی مسئول کتابخانه، دربان و سرايدار[5].
احضار به ساواک
سند ساواک:
به رياست ساواک تهران از اداره کل سوم، درباره سه نفر روحانی:
پيرو مذاکرات تلفنی روز 6/3/49 خواهشمند است دستور فرمایيد به آقايان شيخ مرتضی مطهری، سيدابوالفضل زنجانی و محمدحسين علامه طباطبايی ابلاغ شود جهت ادای پارهای توضيحات به ترتيب روزهای 11،12و 13/3/49 به ساختمان شماره 6 واقع در جاده قديم شميران، جنب وزارت بهداری، کوچه شانتيائی مراجعه نمايند. مديريت کل اداره سوم- مقدم[6]
درج خبر در روزنامه های عربی
سند ساواک:
درباره جمعآوری وجه جهت آوارگان فلسطينی
عطف به 15187/20 ه 3-18/3/49
اخيراً برخی از جرايد عربی از جمله روزنامه الجمهوريه چاپ بغداد ضمن درج خبری مربوط به جمعآوری پول جهت آوارگان و فدایيان فلسطين در ايران اعلام داشتهاند عدهای از روشنفکران ايرانی قصد افتتاح حسابی به منظور فوق داشتند. ليکن مقامات مربوطه در تهران از اين امر جلوگيری نموده و از آنان خواستهاند حساب مزبور را به نام جمعيت شير و خورشيد سرخ و يا هلال احمر باز کنند.
با توجه به اينکه در مصاحبهای که با شيخ مرتضی مطهری و سيدابوالفضل موسوی زنجانی، صاحبان حسابهای شمارههای 45600 بانک بازرگانی شعبه مرکزی، 77388 بانک ملی ايران شعبه مرکزی و 9595 بانک صادرات شعبه بازار به عمل آمد، از آنان خواسته شد وجوه جمعآوریشده را به جمعيت شير و خورشيد تحويل نمايند، لذا تصور میرود خبر مزبور را دو نفر موصوف در اختيار عناصر نامطلوب گذاردهاند. خواهشمند است دستور فرمایيد ضمن مراقبتهای لازم، نسبت به شناسايی عاملين امر اقدام و نتيجه را اعلام دارند. مديرکل اداره سوم، مقدم[7]
درخواست ساواک: پولها صرف امور خیر در داخل کشور شود
سند ساواک:
درباره شيخ مرتضی مطهری، شغل واعظ
محترماً معروض میدارد به طوری که خاطر عالی مستحضر است، چندی قبل سه نفر از روحانيون افراطی تهران و قم به اسامی شيخ مرتضی مطهری، سيدابوالفضل موسوی زنجانی و محمدحسين طباطبايی با انتشار اعلاميههايی از مردم درخواست کردند به منظور کمک به آوارگان فلسطينی کمکهای نقدی خود را به حسابهايی که از طرف آنان در بانکهای ملی ايران، صادرات و بازرگانان باز شده واريز نمايند.
در اجرای اوامر صادره چندين بار با شيخ مطهری تماس حاصل و به وی توصيه شد با توجه به اينکه وجوه مذکور که از طريق سفارتخانههای عربی فرستاده میشود به مصرف حقيقی نمیرسد، اصلح است در ايران صرف کارهای خير از قبيل تأسيس مدرسه، مسجد و مؤسسات خيريه بشود يا در اختيار جمعيت شير و خورشيد سرخ قرار گيرد تا از اين طريق در امور عامالمنفعه خرج شود. نامبرده اظهار داشته وظيفه شرعی آنان حکم میکند وجوهی که از طرف مردم به عنوان امانت در حسابهای آنان واريز شده به فلسطين فرستاده شود و چنانچه در جایی غير از محل مورد نظر مردم صرف شود، متهم به خيانت در امانت خواهند شد، لذا از اجرای خواسته ساواک معذور است. چون مشاراليه در دفعات قبل با جسارت تمام از انجام دستور سرپيچی میکرد، لذا در آخرين بار شديداً به وی اخطار شد چنانچه اين وجوه به خارج از کشور فرستاده شود، به اتهام خيانت به مملکت تحت پيگرد قرار خواهد گرفت؛ لذا قول داد از ارسال پول مذکور به عنوان آوارگان فلسطين خودداری نمايد.
با عرض اينکه مراتب به ساواک تهران اعلام گرديد و خواسته شد با تمام امکانات از مطهری و ابوالفضل موسوی مراقبت نمايند که چنانچه قصد ارسال وجوه موصوف را به فلسطين دارند، قبل از اجرای تصميم خود مراتب را اعلام نمايند تا تصميم مقتضی اتخاذ شود[8].
گزارش ساواک از سرانجام کار
سند ساواک:
به تيمسار رياست ساواک مديريت کل اداره سوم از ساواک تهران
درباره جمعآوری پول جهت آوارگان فلسطين، عطف به شماره 4590/316-20/10/49 ضمن مراقبت از شيخ مرتضی مطهری در آخرين تحقيقی که به نحو غيرمحسوس راجع به نحوه به مصرف رسانيدن وجوه مورد بحث از وی به عمل آمده، يادشده اظهار داشته است که قصد دارد اين پولها را در اختيار يکی از مراجع شرع ساکن ايران که احتمال میرود آيتالله شريعتمداری باشد بگذارد، تا او به هر ترتيب که میخواهد عمل کند. رئيس ساواک تهران. نواب[9]
رساندن پولها به دست فلسطینیها
حجتالاسلام شهید فضلالله محلاتی: يک سال سه نفر از جمله مرحوم مطهری حسابی باز کردند که برای فلسطين کمک جمعآوری کنند. پولی هم جمعآوری شد. ولی از سازمان امنيت تلفن کردند که حساب را ببنديد و هرچه پول جمع شده، بياوريد و به ما بدهيد. مرحوم مطهری که خيلی ناراحت شده بود، از دانشکده به من تلفن کرد. وقتی رفتم آنجا، گفت: چه کنيم؟ من گفتم: پولها را به آنها ندهيد. برويد از آقای شريعتمداری قبضی بگيريد و بعد هم به سازمان امنيت بگوييد پولها را که شما گفتيد نفرستيد، نفرستاديم اما برای اينکه به نفع فقرا صرف شود، داديم به آقای شريعتمداری که ايشان خودشان به فقرای محل کمک کند. ولی پول را به شریعتمداری ندهيد، فقط قبضش را بگيريد. شريعتمداری هم نمیتوانست ندهد. بالاخره قبضها را گرفتند و دادند به ساواک و پولهايش را ما گرفتيم و برديم مکه و به فلسطينیها داديم[10].
[1]– استاد شهید به روایت اسناد، ص 147.
[2]– استاد شهید به روایت اسناد، ص 151-150.
[3]– ]ساكن تهران صحيح است.[
[4]– استاد شهيد به روايت اسناد، ص 148-147.
[5]– همان، ص 155.
[6]– همان، ص 156.
[7]– همان، ص 160.
[8]– همان، ص 174-173.
[9]– همان، ص 177.
[10]– پارهای از خورشید، ص 404-403.