پاسخ شهید مطهری به این پرسش: شفاعت ائمه اطهار شامل کدام گروه نمی شود؟

یکی از گناهان، استخفاف نماز یعنی سبک شمردن نماز است. نماز نخواندن یک گناه بزرگ است، و نماز خواندن اما نماز را خفیف شمردن، استخفاف کردن، بی اهمیت تلقی کردن گناه دیگری است. پس از وفات امام صادق علیه السلام ابوبصیر آمد به‏امّ حمیده تسلیتی عرض کند. امّ حمیده گریست. ابوبصیر هم که کور بود گریست.

بعد امّ حمیده به ابوبصیر گفت: ابوبصیر! نبودی و لحظه آخر امام را ندیدی؛ جریان عجیبی رخ داد. امام در یک حالی فرو رفت که تقریباً حال غشوه‎‌‌‌‏ای بود. بعد چشمهایش را باز کرد و فرمود: تمام خویشان نزدیک مرا بگویید بیایند بالای سر من حاضر شوند.

ما امر امام را اطاعت و همه را دعوت کردیم. وقتی همه جمع شدند، امام در همان حالات که لحظات آخر عمرش را طی می‏کرد یک‌مرتبه چشمش را باز کرد، رو کرد به جمعیت و همین یک جمله را گفت:
انَّ شَفاعَتَنا لا تَنالُ مُسْتَخِفّاً بِالصَّلوةِ
هرگز شفاعت ما به مردمی که نماز را سبک بشمارند نخواهد رسید. این را گفت و جان به جان آفرین تسلیم کرد.

امام نفرمود که شفاعت ما به مردمی که نماز نمی‏خوانند نمی‏رسد؛ آن که تکلیفش خیلی روشن است، بلکه فرمود به کسانی که نماز را سبک می‏شمارند. یعنی چه نماز را سبک می‏شمارند؟ یعنی وقت و فرصت دارد، می‏تواند نماز خوبی با آرامش بخواند ولی نمی‏خواند. نماز ظهر و عصر را تا نزدیک غروب نمی‏خواند، نزدیک غروب که شد یک وضوی سریعی می‏گیرد و بعد با عجله یک نمازی می‏خواند و فوراً مهرش را می‏گذارد آن طرف؛ نمازی که نه مقدمه دارد نه مؤخره، نه آرامش دارد و نه حضور قلب.

طوری عمل می‏کند که خوب دیگر این هم یک کاری است و باید نمازمان را هم بخوانیم. این، خفیف شمردن نماز است. این‏جور نماز خواندن خیلی فرق دارد با آن نمازی که انسان به استقبالش می‏رود؛ اول ظهر که می‏شود با آرامش کامل می‏رود وضو می‏گیرد، وضوی با آدابی، بعد می‏آید در مصلّای خود اذان و اقامه می‏گوید و با خیال راحت و فراغ خاطر نماز می‏خواند. «السّلام علیکم» را که گفت فوراً در نمی‏رود، مدتی بعد از نمازْ با آرامش قلب تعقیب می‏خواند و ذکر خدا می‏گوید. این علامت این است که نماز در این خانه احترام دارد.

منبع: کتاب آزادی معنوی، ص 86

 


معرفی کتاب آزادی معنوی

آزادى معنوى مجموعه‌اى است مشتمل بر پانزده سخنرانى از استاد شهید مطهری که در زمان‌ها و مکان‌هاى مختلف ایراد شده‌اند و وجه مشترک همه آن‌ها این است که موضوع آن‌ها مسائل معنوى و مربوط به خودسازى و تزکیه نفس است، اگرچه در خلال سخنرانی‌ها گاه به مسائل اجتماعى نیز اشاره شده است. مطالعه این کتاب، گذشته از اینکه خواننده را با بُعد معنوى شخصیت استاد شهید مطهرى آشنا مى‌سازد، وى را گام به گام به سوى خودسازى و تقوا حرکت مى‌دهد و در واقع یک سلوک معنوى است. برخى از موضوع‌هاى طرح شده در این کتاب عبارتند از: آزادى معنوى، عبادت و دعا، هجرت و جهاد، بزرگى و بزرگوارى روح، مکتب انسانیت.

 


سفارش کتاب از انتشارات صدرا ( مرکز نشر آثار استاد مطهری)

 

 

 


معرفی استاد شهید مرتضی مطهری:

استاد شهيد آيت الله مطهري در 13 بهمن 1298 هجري شمسي در فريمان واقع در 75 کيلومتري شهر مقدس مشهد در يک خانواده اصيل روحاني چشم به جهان مي گشايد. پس از طي دوران طفوليت به مکتبخانه رفته و به فراگيري دروس ابتدايي مي پردازد. در سن دوازده سالگي به حوزه علميه مشهد عزيمت نموده و به تحصيل مقدمات علوم اسلامي اشتغال مي ورزد. در سال 1316 عليرغم مبارزه شديد رضاخان با روحانيت و عليرغم مخالفت دوستان و نزديکان، براي تکميل تحصيلات خود عازم حوزه علميه قم مي شود.در دوره اقامت پانزده ساله خود در قم از محضر مرحوم آیت‌الله بروجردى (در فقه و اصول) و امام خمینی رحمه الله (به مدت دوازده سال در فلسفه ملاصدرا و عرفان و اخلاق و اصول) و مرحوم علامه سید محمّد حسین طباطبایی (در فلسفه: الهیات شفاى بوعلی و دروس دیگر) بهره می گیرد. قبل از هجرت آیت‌الله بروجردى به قم نیز استاد شهید گاهی به بروجرد مى‌رفته و از محضر ایشان استفاده مى‌كرده است.

استاد مطهرى مدتى نیز از محضر مرحوم آیت‌الله حاج میرزا على‌آقا شیرازى در اخلاق و عرفان بهره‌هاى معنوى فراوان برده است. از اساتید دیگر ایشان می توان از مرحوم آیت‌الله سیدمحمّد حجت (در اصول) و مرحوم آیت‌الله سیدمحمّد محقق داماد (در فقه) نام برد. وى در مدت اقامت خود در قم علاوه بر تحصیل علم، در امور اجتماعى و سیاسى نیز مشاركت داشته و از جمله با فدائیان اسلام در ارتباط بوده است.

در سال ۱۳۳۱ در حالى كه از مدرّسین معروف و از امیدهاى آینده حوزه به شمار مى‌رفت به تهران مهاجرت مى‌كند. در تهران به تدریس در مدرسه مروى و تألیف و سخنرانیهاى تحقیقى مى‌پردازد. در سال ۱۳۳۴ اولین جلسه تفسیر انجمن اسلامى دانشجویان توسط استاد مطهرى تشكیل مى‌گردد. در همان سال، تدریس خود در دانشكده الهیات و معارف اسلامى دانشگاه تهران را آغاز مى‌كند. در سالهاى ۱۳۳۷ و ۱۳۳۸ كه انجمن اسلامى پزشكان تشكیل مى‌شود استاد مطهرى از سخنرانان اصلى این انجمن است و در طول سالهاى ۱۳۴۰ تا ۱۳۵۰ سخنران منحصر به فرد این انجمن مى‌باشد كه بحث هاى مهمى از ایشان به یادگار مانده است.

از سال ۱۳۴۱ كه نهضت امام خمینى آغاز مى‌شود استاد مطهرى به طور فعال در كنار امام بوده است به طورى كه مى‌توان سازماندهى قیام پانزده خرداد در تهران و هماهنگى آن با رهبرى امام را مرهون تلاشهاى او و یارانش دانست. در ساعت ۱ بعد از نیمه‌شب روز چهارشنبه پانزده خرداد ۱۳۴۲ به دنبال یک سخنرانى مهیج علیه شخص شاه به وسیله پلیس دستگیر شده و به زندان موقت شهربانى منتقل مى‌شود و به همراه تعدادى از روحانیون تهران زندانى مى‌گردد. پس از ۴۳ روز به دنبال مهاجرت علماى شهرستانها به تهران و فشار مردم، به همراه سایر روحانیون از زندان آزاد مى‌شود.

بعد از تشكیل هیئت هاى مؤتلفه اسلامى، استاد مطهرى از سوى امام خمینى همراه چند تن دیگر از شخصیتهاى روحانى عهده‌دار رهبرى این هیئت ها مى‌گردد. پس از ترور حسنعلى منصور نخست‌وزیر وقت توسط شهید محمّد بخارایى ـ كه در كلاسهاى درس استاد شركت فعال داشت ـ كادر رهبرى هیئت هاى مؤتلفه شناسایى و دستگیر مى‌شود ولى از آنجا كه قاضى این پرونده مدتى در قم نزد استاد تحصیل كرده بود به ایشان پیغام مى‌فرستد كه حق استادى را بجا آوردم و بدین ترتیب استاد شهید از مهلكه جان سالم بدر مى‌برد.

از مهمترین خدمات استاد مطهرى در طول حیات پربركتش ارائه ایدئولوژى اصیل اسلامى از طریق درس و سخنرانى و تألیف كتاب است. این امر خصوصاً در سال هاى ۱۳۵۱ تا ۱۳۵۷ به خاطر افزایش تبلیغات گروه هاى چپ و پدید آمدن گروه هاى مسلمان چپ‌زده و ظهور پدیده التقاط به اوج خود مى‌رسد. گذشته از امام خمینى، استاد مطهرى اولین شخصیتى است كه به خطر سران سازمان موسوم به «مجاهدین خلق ایران» پى برد و دیگران را از همكارى با این سازمان بازداشت و حتى تغییر ایدئولوژى آنها را پیش‌بینى نمود. در این سال ها استاد شهید به توصیه امام(ره) مبنى بر تدریس در حوزه علمیه قم هفته‌اى دو روز به قم عزیمت كرده و درس هاى مهمى در آن حوزه القا مى‌نماید، و همزمان در تهران نیز درسهایى در منزل و غیره تدریس مى‌كند.

در سال ۱۳۵۵ به دنبال یک درگیرى با یک استاد كمونیست دانشكده الهیات! زودتر از موعد مقرر بازنشسته مى‌شود. همچنین در این سال ها استاد مطهرى با همكارى تنى چند از شخصیت هاى روحانى، «جامعه روحانیت مبارز تهران» را بنیان مى‌گذارد بدان امید كه روحانیت شهرستان ها نیز به تدریج چنین سازمانى پیدا كند.

هنگام بازگشت امام خمینى به ایران، استاد مطهرى مسئولیت «كمیته استقبال از امام» را شخصاً به عهده مى‌گیرد و تا پیروزى انقلاب اسلامى و پس از آن همواره در كنار رهبر عظیم‌الشأن انقلاب اسلامى و مشاورى دلسوز و مورد اعتماد براى ایشان بود، تا اینكه در ساعت ۲۲ و ۲۰ دقیقه سه‌شنبه یازدهم اردیبهشت ماه سال ۱۳۵۸ در تاریكى شب و در حالى كه از یكى از جلسات فكرى سیاسى بیرون آمده بود با گلوله گروه نادان و جنایتكار فرقان كه به مغزش اصابت نمود به شهادت مى‌رسد و امام و امت اسلام در حالى كه امیدها به آن بزرگمرد بسته بودند در ماتمى عظیم فرو مى‌روند. سلام و درود خدا بر روح پاک و مطهّرش.

 

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *