نگرانی‌­ها و محذورات استاد برای شرکت در این کنگره

حجت‌­الاسلام علی دوانی: در اواخر سال 1348 شمسی برای شرکت در کنگره هزاره شيخ طوسی از طرف دبير کنگره، آقای محمد واعظ­‌زاده، دعوت شدم که مقاله‌ای راجع به شيخ طوسی نوشته و بفرستم و پنج روز اول فروردين سال 1349 را در مراسم کنگره واقع در دانشکده الهيات دانشگاه مشهد مقدس شرکت کنم. مقاله را به نام «شيخ طوسی از طوس تا نجف» نوشتم و ارسال داشتم. طبق وعده قبلی، در روز حرکت و سوار شدن به هواپيما در فرودگاه مهرآباد تهران، استاد شهيد را زيارت کردم. معلوم شد تمامی مهمانان کنگره با همان پرواز عازم مشهد هستند.

با شهيد مطهری دو نفری کنار هم در هواپيما نشستيم. دو صندلی جلوتر از ما مرحوم آيت‌­الله حاج ميرزا خليل کمره‌ای با پسرش نشسته بود. شهيد مطهری گفت: از يک نظر رفتن به کنگره شيخ طوسی، آن هم در مشهد و با فعاليت آقای واعظ‌­زاده و ساير رفقای روحانی دانشکده الهيات، آقايان مدير شانه‌­چی و جعفر زاهدی لازم است، و از نظری هم چون کنگره جنبه دولتی نيز دارد نمی‌دانيم انعکاس آن در نظر مردم چه طور باشد. مرحوم سيدمحمد محيط طباطبايی،‌ مجتبی مينوی و آقای دکتر سيدجعفر شهيدی و جمعی ديگر هم، از مدعوين بودند.

استاد شهيد مطهری عقيده داشت که چون امام خمينی در تبعيد به سر می‌برد و در نجف اشرف است، در حوادث جاری که نهضت ادامه دارد بايد حتی­‌الامکان از هرگونه نزديکی با اين دستگاه پرهيز نمود. اين افکار باعث شد که وقتی از هواپيما پياده شديم، با اينکه آقايان واعظ‌­زاده و شانه­‌چی و زاهدی و کادر علمی دانشکده به استقبال آمده بودند تا خوش‌آمد بگويند و ما را به هتل تهران که رزرو شده بود راهنمايی کنند، مع‌­الوصف شهيد مطهری پس از سلام و عليک و احوال‌پرسی با آن‌ها از لابه­‌لای جمعيت بيرون رفت و به من گفت: من می‌روم خانه يکی از بستگانم.

اين کار ايشان که در فرودگاه از جمع مدعوين غايب شد، باعث نارضايتی استادان روحانی دانشگاه گرديد که بيش از من با وی دوست بودند و سابقه داشتند. در آن جمع، آقای واعظ­‌زاده به من گفت: آقای مطهری چه شد؟ گفتم: گفت می‌روم خانه يکی از بستگانم، ما که در اينجا غريب نيستيم. آقای واعظ‌­زاده گفت: بگو آقای مطهری! تو که خودت استاد دانشگاهی، شترسواری که دولا دولا نمی‌شود، به دعوت کنگره آمده‌ای و از ما فاصله می‌گيری؟‌ ما هم همين محذورها را داريم.

فردا که استاد شهيد را ديدم، گفتم: آقای واعظ‌­زاده ناراحت بود. گفت: بله، ولی چه کنم؟ از چند جهت گير دارم، شايد ايشان محذورات مرا نداشته باشند.

در جلسات عمومی کنگره، هر روز کنار هم بوديم. از سخنانش پيدا بود که بيم داشت مبادا در جلسه افتتاحيه، سرود شاهنشاهی بنوازند که چون ما روحانيون بلند نخواهيم شد مشکلاتی به بار آورد، مخصوصاً برای او که استاد دانشگاه تهران و رئيس گروه فلسفه دانشکده الهيات هم بود. به همين جهت، روز اول که احتمال می‌داد سرود شاهنشاهی نواخته شود، در جلسه عمومی شرکت نکرد.

قبل از رسميت يافتن جلسه، ما هم از دو موضوع نگران بوديم: يکی همان نواختن سرود شاهنشاهی و ديگری احتمال آمدن شاه -که آن روزها به مناسبت ايام عيد نوروز و تقارن آن با ايام عاشورا به مشهد آمده بود- که می‌گفتيم نکند به طور رسمی يا سر زده وارد جلسه عمومی کنگره شود و يا اعضای کنگره را به ملاقات او ببرند، و در هر دو صورت فکر ما را سخت مشوّش کرده بود؛ چون به ديدن او نمی‌رفتيم و همين نيز در آن جوّ و ميان ميهمانان خارجی بسيار گران تمام می‌شد، ‌و برای ما هم بدون عکس‌­العمل نامطلوب بلکه سخت، نبود.

ساعتی قبل از رسميت يافتن جلسه افتتاحيه، جريان را به آقای واعظ‌­زاده دبير کنگره گفتيم. گفت: پيش‌­بينی همه اين‌ها شده است. من به مجيد رهنما وزير علوم و پيرنيا استاندار گفته‌ام: قطعی است که اگر سرود شاهنشاهی نواخته شود، آقايان بلند نمی‌شوند و شايد هم جلسه را ترک گويند؛ برای خودتان بد است، آن هم جلوی مهمانان خارجی. به ملاقات شاه هم نخواهند رفت.‌ بنابراين هر دو موضوع را رها کنيد و اصرار نداشته باشيد، که کار کنگره مختل خواهد شد ‌و آن‌ها هم با ناراحتی قبول کرده‌اند.

بعد که من گفتم: آقای واعظ‌­‌زاده! واقعاً‌ مسئولان کنگره تأمين دادند و شما اطمينان داريد يا از حالا از جلسه خارج شويم؟ گفت:‌ سرود که نمی‌نوازند، خواهيد ديد؛ با تلاوت آياتی از کلام الله مجيد جلسه افتتاح می‌شود. سپس با خنده گفت: مطمئن باشيد که شاه هم ميل به ديدن شما آخوندها ندارد! مگر او شما را نمی‌شناسد؟ ولی مهمانان خارجی اگر خواستند، ‌برای آن‌ها و هر کس بخواهد ملاقات هست، اجباری نيست. سپس پرسيد: آقای مطهری نيامد؟ گفتم: نه. گفت: اگر ايشان را ديديد اطمينان بدهيد که خبری نيست، بيم نداشته باشد. همين‌طور هم شد و خطر برطرف گرديد.

سخنرانی استاد شهيد مطهری که در گروه فقه و اصول بود، تحت عنوان «الهامی از شيخ الطائفه» ايراد گرديد و من با چندين بار مراجعه، متن تايپ­‌شده آن را از او گرفتم و در کتاب «هزاره شيخ طوسي» درج کردم[1].

شایعه ­سازی درباره سخنرانی استاد

آیت­‌الله محمد واعظ‌­زاده خراسانی: در سال 49 کنگره هزاره شيخ طوسی در دانشگاه مشهد برگزار شد و مرحوم مطهری پس از ترديد و دودلی در آن شرکت و تحت عنوان «الهامی از شيخ الطائفه» سخنرانی کرد. پس از مراجعه به تهران، با خبر شد که شايع کرده‌اند او طی سخنرانی خود از پيشوايان اهل سنت تجليل کرده است. وی يکی از شاگردان فاضل خود را به مشهد فرستاد تا نوار سخنرانی او را همراه خود ببرد و منتقدان خيرانديش آن را بشنوند. اين کار با زحمت انجام گرفت[2].

 

چگونگی برخورد سایر کشورهای اسلامی با غرب

دکتر مهدی محقق: در برخی از مجامع علمی و کنگره­‌های دانشگاهی نيز ما مشترکاً شرکت داشتيم، از جمله کنگره شيخ طوسی در سال 1348 که در آن تعداد کثيری از دانشمندان خارجی شرکت داشتند. استاد مطهری بسيار مايل بود بداند در ساير کشورهای اسلامی چگونه با تجدد و فرهنگ غرب و مسائل مستحدثه برخورد می‌کنند و چه راهی را برای توفيق و تلفيق ميان اصالت و تجدد برگزيده‌اند؛ زيرا افراط در توجه و گرايش به غرب، مردم را خسته کرده بود و نسل جوان درصدد يافتن هويت گمشده خود بودند[3].

 


[1]– خاطرات من از استاد شهید مطهری، ص 52-48.

[2]– پاره‌­ای از خورشید، ص 496.

[3]– زندگی‌­نامه و خدمات علمی و فرهنگی استاد شهید مرتضی مطهری، ص 8-7.