در این نوشته شما می خوانید:
اشتراک گذاری این مقاله
شهید مطهری: سیره معصومین توجه به عملِ فرد است، نه انتساباتش!
توصیه رسول اکرم به عمل صالح
رسول اکرم صلی الله علیه و آله در روزهای اول بعثتشان که آیه نازل شد: وَ انْذِرْ عَشیرَتَک الْاقْرَبینَ بنیهاشم را جمع کرد و فرمود: بنیهاشم! بنیعبدالمطّلب! نبینم که در روز قیامت مردم دیگر بیایند در محضر عدل پروردگار با توشه عمل صالح ولی شما بیایید و اتّکالتان به من باشد و بگویید پیغمبر از ماست که این به حالتان فایده نخواهد بخشید.
و از این بالاتر در روایت است که پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله رو میکند به یگانه فرزند عزیزش وجود مقدس صدیقه طاهره سلاماللَّه علیها- آن کسی که دربارهاش میگوید: بِضْعَةٌ مِنّی او پاره جگر من است- و میفرماید: یا فاطِمَةُ اعْمَلی بِنَفْسِک دخترکم! خودت برای خودت عمل کن انّی لااغْنی عَنْک شَیئاً من به درد تو نمیخورم، از انتسابت با من کاری ساخته نیست. تعلیمات مرا بپذیر و دستورات مرا عمل کن، مگو پدرم پیغمبر است. پدرم پیغمبر است، به دردت نمیخورد، به دستور پدرت عمل کردن به دردت میخورد.
زندگی حضرت زهرا سلام الله علیها
شما وقتی زندگی حضرت زهرا را مطالعه میکنید، میبینید در فکر این انسان کأنّه وجود ندارد که من دختر پیغمبر آخرالزمان هستم. حدیث است که وقتی به محراب عبادت می ایستاد بدنش به لرزه در میآمد، ماهیچههای بدنش میلرزید، از خوف خدا گریه میکرد. شبهای جمعه را تا صبح نمیخوابید و میگریست.
زندگی حضرت علی علیه السلام
زندگی علی بن ابیطالب علیه السلام را ببینید. من نمیدانم چرا ما این جور شدیم؟! اگر بناست این نسبتها منهای عمل به درد بخورد، اگر عمل در کار اثری نداشته باشد، حضرت زهرا که از همه شایستهتر بود و همچنین امام زینالعابدین علیه السلام، امام حسن علیه السلام، امام حسین علیه السلام و خود علی بن ابیطالب علیه السلام که گاهی میدیدند در دل شب از خوف خدا غش کرده است، چه علتی داشت؟
آیا او فکر نمیکرد که من اولین مؤمن به اسلام هستم، من داماد پیغمبر هستم و پیغمبر شخصاً به من علاقه دارد؟ این، تعلیم اسلام بود. اسلام وقتی صحیح تعلیم داده میشد نتیجهاش این بود که پسر پیغمبر روی انتسابش به پیغمبر هرگز حساب نمیکرد، روی عمل خودش حساب میکرد، حسابش فقط روی این بود که برنامه پیغمبر را اجرا کند.
منبع: کتاب احیای تفکر اسلامی، ص 47
معرفی کتاب احیای تفکر اسلامی
این کتاب مشتمل بر پنج جلسه سخنرانى استاد شهید مطهرى است که در سال ۱۳۴۹ شمسى در حسینیه ارشاد ایراد شدهاند. سخنرانى نخست تحت عنوان «اقبال و احیاى فکر دینى» به تفکر و حرکت عمیق فکرى اقبال لاهورى، مصلح بزرگ اسلامى، در مسیر آسیبشناسى اندیشه دینى در جهان اسلام و راههاى مقابله با این آسیبها مىپردازد. سخنرانیهاى بعدى نیز با دنبال کردن همین خط فکرى، ریشههاى رکود و سکون تفکر دینى را مورد واکاوى و بررسى قرار داده و بر مفاهیم و عناصر کلیدى مانند عمل، حس اعتماد به نفس، توکل و زهد در معناى حقیقى آنها و نه تحریفشده، انگشت تأکید نهاده است. این پنج جلسه سخنرانى در واقع فتح بابى براى موضوع مهم «احیاى تفکر اسلامى» به شمار مىآید، وگرنه این موضوع چنان که خود استاد مطهرى اشاره کردهاند دامنه وسیعى دارد. البته در سایر آثار استاد مطهرى نیز مباحثى در باب این موضوع یافت مىشود، مانند آنچه در کتاب ده گفتار تحت عنوان «احیاى فکر دینى» آمده است.
سفارش کتاب از انتشارات صدرا ( مرکز نشر آثار استاد مطهری)
استاد شهید مرتضی مطهری:
استاد شهيد آيت الله مطهري در 13 بهمن 1298 هجري شمسي در فريمان واقع در 75 کيلومتري شهر مقدس مشهد در يک خانواده اصيل روحاني چشم به جهان مي گشايد. پس از طي دوران طفوليت به مکتبخانه رفته و به فراگيري دروس ابتدايي مي پردازد. در سن دوازده سالگي به حوزه علميه مشهد عزيمت نموده و به تحصيل مقدمات علوم اسلامي اشتغال مي ورزد. در سال 1316 عليرغم مبارزه شديد رضاخان با روحانيت و عليرغم مخالفت دوستان و نزديکان، براي تکميل تحصيلات خود عازم حوزه علميه قم مي شود.در دوره اقامت پانزده ساله خود در قم از محضر مرحوم آیتالله بروجردى (در فقه و اصول) و امام خمینی رحمه الله (به مدت دوازده سال در فلسفه ملاصدرا و عرفان و اخلاق و اصول) و مرحوم علامه سید محمّد حسین طباطبایی (در فلسفه: الهیات شفاى بوعلی و دروس دیگر) بهره می گیرد. قبل از هجرت آیتالله بروجردى به قم نیز استاد شهید گاهی به بروجرد مىرفته و از محضر ایشان استفاده مىكرده است.
استاد مطهرى مدتى نیز از محضر مرحوم آیتالله حاج میرزا علىآقا شیرازى در اخلاق و عرفان بهرههاى معنوى فراوان برده است. از اساتید دیگر ایشان می توان از مرحوم آیتالله سیدمحمّد حجت (در اصول) و مرحوم آیتالله سیدمحمّد محقق داماد (در فقه) نام برد. وى در مدت اقامت خود در قم علاوه بر تحصیل علم، در امور اجتماعى و سیاسى نیز مشاركت داشته و از جمله با فدائیان اسلام در ارتباط بوده است.
در سال ۱۳۳۱ در حالى كه از مدرّسین معروف و از امیدهاى آینده حوزه به شمار مىرفت به تهران مهاجرت مىكند. در تهران به تدریس در مدرسه مروى و تألیف و سخنرانیهاى تحقیقى مىپردازد. در سال ۱۳۳۴ اولین جلسه تفسیر انجمن اسلامى دانشجویان توسط استاد مطهرى تشكیل مىگردد. در همان سال، تدریس خود در دانشكده الهیات و معارف اسلامى دانشگاه تهران را آغاز مىكند. در سالهاى ۱۳۳۷ و ۱۳۳۸ كه انجمن اسلامى پزشكان تشكیل مىشود استاد مطهرى از سخنرانان اصلى این انجمن است و در طول سالهاى ۱۳۴۰ تا ۱۳۵۰ سخنران منحصر به فرد این انجمن مىباشد كه بحث هاى مهمى از ایشان به یادگار مانده است.
از سال ۱۳۴۱ كه نهضت امام خمینى آغاز مىشود استاد مطهرى به طور فعال در كنار امام بوده است به طورى كه مىتوان سازماندهى قیام پانزده خرداد در تهران و هماهنگى آن با رهبرى امام را مرهون تلاشهاى او و یارانش دانست. در ساعت ۱ بعد از نیمهشب روز چهارشنبه پانزده خرداد ۱۳۴۲ به دنبال یک سخنرانى مهیج علیه شخص شاه به وسیله پلیس دستگیر شده و به زندان موقت شهربانى منتقل مىشود و به همراه تعدادى از روحانیون تهران زندانى مىگردد. پس از ۴۳ روز به دنبال مهاجرت علماى شهرستانها به تهران و فشار مردم، به همراه سایر روحانیون از زندان آزاد مىشود.
بعد از تشكیل هیئت هاى مؤتلفه اسلامى، استاد مطهرى از سوى امام خمینى همراه چند تن دیگر از شخصیتهاى روحانى عهدهدار رهبرى این هیئت ها مىگردد. پس از ترور حسنعلى منصور نخستوزیر وقت توسط شهید محمّد بخارایى ـ كه در كلاسهاى درس استاد شركت فعال داشت ـ كادر رهبرى هیئت هاى مؤتلفه شناسایى و دستگیر مىشود ولى از آنجا كه قاضى این پرونده مدتى در قم نزد استاد تحصیل كرده بود به ایشان پیغام مىفرستد كه حق استادى را بجا آوردم و بدین ترتیب استاد شهید از مهلكه جان سالم بدر مىبرد.
از مهمترین خدمات استاد مطهرى در طول حیات پربركتش ارائه ایدئولوژى اصیل اسلامى از طریق درس و سخنرانى و تألیف كتاب است. این امر خصوصاً در سال هاى ۱۳۵۱ تا ۱۳۵۷ به خاطر افزایش تبلیغات گروه هاى چپ و پدید آمدن گروه هاى مسلمان چپزده و ظهور پدیده التقاط به اوج خود مىرسد. گذشته از امام خمینى، استاد مطهرى اولین شخصیتى است كه به خطر سران سازمان موسوم به «مجاهدین خلق ایران» پى برد و دیگران را از همكارى با این سازمان بازداشت و حتى تغییر ایدئولوژى آنها را پیشبینى نمود. در این سال ها استاد شهید به توصیه امام(ره) مبنى بر تدریس در حوزه علمیه قم هفتهاى دو روز به قم عزیمت كرده و درس هاى مهمى در آن حوزه القا مىنماید، و همزمان در تهران نیز درسهایى در منزل و غیره تدریس مىكند.
در سال ۱۳۵۵ به دنبال یک درگیرى با یک استاد كمونیست دانشكده الهیات! زودتر از موعد مقرر بازنشسته مىشود. همچنین در این سال ها استاد مطهرى با همكارى تنى چند از شخصیت هاى روحانى، «جامعه روحانیت مبارز تهران» را بنیان مىگذارد بدان امید كه روحانیت شهرستان ها نیز به تدریج چنین سازمانى پیدا كند.
هنگام بازگشت امام خمینى به ایران، استاد مطهرى مسئولیت «كمیته استقبال از امام» را شخصاً به عهده مىگیرد و تا پیروزى انقلاب اسلامى و پس از آن همواره در كنار رهبر عظیمالشأن انقلاب اسلامى و مشاورى دلسوز و مورد اعتماد براى ایشان بود، تا اینكه در ساعت ۲۲ و ۲۰ دقیقه سهشنبه یازدهم اردیبهشت ماه سال ۱۳۵۸ در تاریكى شب و در حالى كه از یكى از جلسات فكرى سیاسى بیرون آمده بود با گلوله گروه نادان و جنایتكار فرقان كه به مغزش اصابت نمود به شهادت مىرسد و امام و امت اسلام در حالى كه امیدها به آن بزرگمرد بسته بودند در ماتمى عظیم فرو مىروند. سلام و درود خدا بر روح پاک و مطهّرش.