در این نوشتار برآنیم تا راوی پیام مانا و ماندگار حضرت ختمی مرتبت، پیامبر گرامی اسلام از زبان متفکر فرزانه استاد مطهری باشیم تا راز این حقیقت برملا شود که چرا پس از گذشت بیش از چهارده قرن از رحلت آن عصاره خوبیها، آفتاب پیام آسمانی او نه تنها رو به تیرگی ننهاد بلکه هر روز روشنتر و پاکتر از روز پیش، خود را بر عصرها و نسلها عرضه داشته و میدارد.
چرا نام دین پیامبر، اسلام است؟
نکته برجستهای که در پیام حضرت محمد(ص) یعنی «اسلام» به چشم میخورد و ضامن ماندگاری آن است، خود لفظ و محتوای «اسلام» است. استاد مطهری میگوید: «اسلام اعجاز در تسمیه دارد. پیغمبر ما نام دین خود را دین احمدی یا دین محمدی نگذاشت مثل دین مسیحی و عیسوی و کلیمی و غیره. و همچنین به اسم زادگاه یا وطن آن حضرت نیست که بگویند دین مکی یا مدنی یا حجازی یا عربی، مثل اینکه گفته شد دین نصرانی به اعتبار ناصره (زادگاه حضرت مسیح)، بلکه گفت دین «اسلام» و مدعی شد که ابراهیم این نام را گذاشته: «هو سمّیکم المسلمین من قبل» [سوره حج؛ آیه 78] و حقیقت اسلام، تسلیم حقیقت بودن است».
پس چنان که استاد مطهری اشاره داشتند، اسلام برخلاف ادیان دیگر، در نامگذاری نیز این درس بزرگ را به پیروانش آموخته است که این دین خاتم قائم به شخص نیست و از همین روست که مبدأ تاریخ اسلام نیز روز تولد پیامبر تعیین نشده، بلکه روز هجرت آن حضرت از مکه به مدینه قرار داده شده است و به قول استاد مطهری: «هجرت یعنی ضرورت جدا شدن از یک سرزمین به قصد سرزمین دیگر به منظور نجات و آزادی ایمان» (یادداشتهای استاد مطهری؛ جلد 7، ص 460).
از این نقطه عزیمت، استاد مطهری به این موضوع منتقل میشود که: «مردم اگر بخواهند از سیرت پیامبر استفاده کنند باید پیغمبر را در کسوت بشر ببینند که او هم فکر میکرده و نقشه داشته و عمل میکرده؛ اعمال و اخلاق و حرکات و افکار او در سرنوشتش تأثیر داشته است». استاد شهید در اینجا به یک آسیبشناسی ژرف در باب معرفت و شناخت پیامبر دست میزنند و باور عامه را در این خصوص به نقد میکشند. ایشان به این صورت به طرح مسئله میپردازند که عامه مردم همواره تلاش میکنند با قلاب جهل با پیامبر ارتباط برقرار کنند؛ یعنی فکر میکنند مقام فرشتهای مانند جبرئیل از مقام پیامبر اکرم بالاتر است و از این رو مقام پیامبر را به گمان خود بالا میبرند تا به مقام فرشته برسانند، و حال آنکه «پیغمبر یعنی انسان کامل، یعنی شخصیتی که مشخصات بشریت را دارد با کمال عالی مافوق مَلَکی. به عبارت دیگر پیامبر در عین حال که عواطف و جنبههای بشریاش از ما قویتر است، در جنبههای کمال انسانی از فرشته و از جبرئیل امین بالاتر است» (سیری در سیره نبوی، ص 32 و 33).
پیامبر؛ بشری همانند مردم
از نگاه استاد مطهری، اسلوب صحیح در شناخت پیامبر این است که با قلاب حقایق معلوم و مفهوم و نه با قلاب مجهولات و امور نامفهوم با آن حضرت ارتباط برقرار کنیم. ایشان در تبیین این مسئله میگویند: «ما امروز درباره پیغمبر خودمان همان طوری فکر میکنیم که اعراب جاهلیت درباره ابراهیم(ع) فکر میکردند که با آنکه به نبوت ابراهیم(ع) و بعضی پیغمبران دیگر معتقد بودند، باز انتظار داشتند پیغمبر غذا نخورد و راه نرود در کوچهها، مثل اینکه اگر این طور باشد پیغمبر نیست، در حالی که قرآن این خیال را نفی میکند. آیات زیادی که تأکید میکند بر بشریت حضرت رسول که «انما انا بشر مثلکم» [سوره کهف، آیه 110] و یا «قل سبحان ربی هل کنت الاّ بشراً رسولاً» [سوره اسراء، آیه 93] و یا «انک میّت و انهم میّتون» [سوره زمر، آیه 30] همه برای این است که پیغمبر را از مدار بشریت خارج نکنند که از طرفی مدعی الوهیت بشوند (مانند مسیحیت تحریف شده) و از طرفی به جای اینکه بگویند امام و پیشوا و معلم بوده بگویند تنها برای گناهبخشی آمد» (کتاب یادداشتهای استاد مطهری، جلد 14، ص 117 و 118).
از جمله آیاتی که اندیشه و تفکر صائب در مورد پیامبر اکرم را عرضه میدارد، آیه شریفهای است که پس از جنگ احد و به دنبال شایعه کشته شدن پیامبر در این جنگ نازل شد. استاد مطهری این جریان تاریخی را این گونه نقل میکنند: «در جریان جنگ احد که مسلمین شکست خوردند و خبر کشته شدن پیغمبر اکرم پخش شد و گروهی از مسلمین پشت به جبهه کرده فرار کردند، قرآن کریم چنین میفرماید: و ما محمد الاّ رسول قد خلت من قبله الرسل أفان مات أو قتل انقلبتم علی اعقابکم [سوره آل عمران، آیه 144] (محمد جز پیامبری که پیش از او نیز پیامبرانی آمدهاند نیست. آیا اگر او بمیرد و یا در جنگ کشته شود شما فرار میکنید و دیگر کار از کار گذشته است؟!) حضرت استاد علامه طباطبایی (روحی فداه) در مقاله «ولایت و حکومت» از این آیه چنین استنباط فرمودهاند که کشته شدن پیغمبر اکرم در جنگ نباید هیچگونه وقفهای در کار شما ایجاد کند؛ شما فوراً باید تحت لوای آن کس که پس از پیغمبر زعیم شماست به کار خود ادامه دهید. به عبارت دیگر، فرضاً پیغمبر کشته شود یا بمیرد، نظام اجتماعی و جنگی مسلمین نباید از هم بپاشد» (کتاب سیری در نهجالبلاغه استاد مطهری، صفحه 111 و 112).
البته این گونه پیامبرشناسی که قرآن ارائه میکند، در صدر اسلام در میان برخی اصحاب بابصیرت و تربیتیافته مکتب وحی بروز و ظهور داشت، چنان که در همان جنگ احد که گروهی از رزمندگان با شنیدن شایعه کشته شدن پیامبر فرار را بر قرار ترجیح دادند، سعد بن ربیع که مجروح شده و بر زمین افتاده بود، در پاسخ یکی از مسلمانان فراری که گفت: شنیدهام پیغمبر کشته شده است، گفت: اگر محمد(ص) کشته شده باشد، خدای محمد(ص) که کشته نشده است،دین محمد(ص) هم باقی است، تو چرا از دین خودت دفاع نمیکنی؟! (جاذبه و دافعه علی (ع)، صفحه 80).
شخص پیامبر یا شخصیت ایشان؟
در قرآن کریم پیامبر اسلام 10 بار با خطاب «یا ایها النبی» و 2 بار با خطاب «یا ایها الرسول» مخاطب پروردگار قرار گرفته و حتی یک بار با اسم خاص مورد خطاب واقع نشده است، و این علاوه بر اینکه بیانگر تجلیل و تکریم پیامبر است، نشانگر آن است که در قاموس قرآن آنچه اصل و اساس به شمار میآید نه صرفاً شخص پیامبر بلکه شخصیت، جایگاه و شأن و مقام ایشان است. گواه این حقیقت، آیه 40 سوره احزاب است که میفرماید: «ما کان محمد أبا احد من رجالکم ولکن رسول الله و خاتم النبیین» (محمد پدر یکی از مردان شما نیست، بلکه فرستاده خدا و خاتم پیامبران است). مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر این آیه شریفه خاطرنشان میسازند: «در این آیه اشاره به این حقیقت نیز هست که ارتباط و بستگی آن جناب به شما مردم، ارتباط رسالت و نبوت است و آنچه او میکند به امر خدای سبحان است» [ترجمه تفسیر المیزان، جلد 16، صفحه 509].
در حقیقت پیامبرشناسی مورد نظر قرآن، ما را به توحید ناب و سره سوق میدهد؛ توحیدی که راه را بر هرگونه شخصپرستی میبندد؛ توحیدی که قهرمان آن ابراهیم بتشکن است. استاد مطهری در این باره میگویند: «شعار اصلی و اساسی اسلام «توحید» است. تفاوت تربیت اسلامی با سایر تربیتها یکی در این است که اساس همه تربیتها را «توحید» قرار داده است. توحید آن وقت برای انسان توحید واقعی است که تا اعماق روحش نفوذ کرده باشد؛ یعنی غیر از خدا چیزی را نبیند و چیزی را نخواهد و از چیزی نترسد» (کتاب حج، صفحات 24، 86، 110 و 111).
در صورتی که باور توحیدی در ژرفای جان مسلمانان ریشه بدواند، آنگاه شخصیت مطلوب طراز مکتب را کسب خواهند کرد؛ شخصیتی که آنان را از هر گزند و آسیب داخلی و خارجی مصون خواهد داشت. استاد مطهری در این باره چنین میگویند: «بزرگترین اثر شعار توحید این بود که به پیروان خود شخصیت داد. از این سرمایه بالاتر برای اجتماع وجود ندارد که در خودش احساس شخصیت و منش کند. حیات یک ملت به داشتن ثروت زیاد نیست، حتی به علم هم به تنهایی نیست. اگر ملتی همه چیز داشته باشد ولی شخصیت خودش را ببازد هیچ چیز نخواهد داشت و خواه ناخواه در ملتهای دیگر جذب میشود» (یادداشتهای استاد مطهری، جلد 9، صفحه 51 ؛ حماسه حسینی، جلد 1، صفحه 42 و 48).
پیامبر اکرم با تعلیم عملی توحید، به پیروان خویش شخصیت داد و آنها را از حضیض ذلت و بردگی به اوج عزت و آزادگی رفعت بخشید؛ یعنی «به آنها عشق و ایدهآل داد و عشق و ایدهآلهایی را که روی آن را غبار گرفته بود زدود و دوباره آنها را زنده کرد».
حسین بن علی(ع)، این چراغ هدایت و کشتی نجات بشریت نیز با قیام خونین خویش همین رسالت سترگ جد بزرگوارش را تداوم بخشید. استاد مطهری، این حقیقت را این گونه تبیین میکند: «حسین بن علی(ع) به نام یک نفر مصلح و اصلاحطلب که باید در امت اسلام اصلاح ایجاد کرد، قیام کرد و به مردم عشق و ایدهآل داد. رکن اول حماسه زنده شدن یک قوم، همین است. ملتی شخصیت دارد که حس استغنا و بینیازی در او باشد. او حس استغنا و بینیازی به مردم داد و همین روحیه استغنا چقدر قیامها و نهضتها به وجود آورد!» (حماسه حسینی، جلد 1، صفحه 46 و 47).
استاد مطهری به جد بر این باور بود که «امام خمینی(ره) شخصیت واقعی و هویت اسلامی مردم را به آنها بازگرداند» و معتقد بود که آینده انقلاب اسلامی نیز به این بستگی دارد که رهبران جامعه بتوانند این روحیه خللناپذیر و غیرقابل نفوذ را تقویت کنند و مانع شوند که در آن خلل یا تحریفی واقع شود و ملت به حالت تسلیم و تمکین گذشته برگردد. استاد شهید، بزرگترین هدیه یک رهبر به ملت خود را «ایمان به خویش» میداند؛ یعنی اینکه آن رهبر ملت را به خودش مؤمن و معتقد کند که بگوید من از خودم تاریخ و فرهنگ دارم و هیچ احتیاجی ندارم که از غرب الگو بگیرم.
آری، پیامبر رحمت، حضرت ختمی مرتبت نیز بزرگترین هدیهای که به امت خویش بخشید، ایمان به ارزشها و اصالتهای انسانی و باور عمیق به شخصیت و هویت اسلامی بود؛ شخصیت و هویتی که ریشه در فطرت خداجوی و حقطلب انسانها دارد و اراده ناشی از آن میتواند جهان غرق در خودخواهی و نفسپرستی را به جهان آرمانیِ توحیدی مهدی موعود(عج) متحول سازد.
سیر مطالعاتی آثار استاد مطهری
در صورتی که به مطالعه آثار استاد مطهری علاقهمند بوده و تمایل دارید سیر مطالعاتی مشخصی را در این راستا طی کنید، میتوانید به بخش مسیرهای مطالعاتی مراجعه نموده و طبق نقشه راه موجود در هر صفحه عمل کنید.
یکی از خدمات ارائه شده در وبسایت انتشارات صدرا، ارائه سیر مطالعاتی شهید مطهری است که در پی آن، مجموعهای از کتابها و منابع بهصورت منظم و با یک ترتیب مشخص برای مطالعه در یک موضوع خاص، توسط این انتشارات پیشنهاد میشود. این مسیرها در واقع یک نقشه راه برای علاقهمندان به مطالعه است تا بتوانند به صورت هدفمند و گامبهگام به عمق یک موضوع نفوذ کنند.
از مزایای مطالعه طبق مسیرهای مطالعاتی میتوان به انتخاب بهترین کتاب برای شروع و ادامه یک موضوع، مطالعه منظم و هدفمند، درک عمیقتر از محتوای هر کتاب و… اشاره نمود.
از جمله این موارد میتوان به مسیر مطالعه کتابهای فلسفه، مسیر مطالعه کتابهای اقتصاد، مسیر مطالعه کتابهای تفسیر، مسیر مطالعه کتابهای فلسفه تاریخ، مسیر مطالعه کتابهای آشنایی با علوم اسلامی، مسیر مطالعه کتابهای تاریخ، مسیر مطالعه کتابهای گفتار ها، مسیر مطالعه کتابهای اصول عقاید، مسیر مطالعه کتابهای حقوق زن، مسیر مطالعه کتابهای اجتماعی و سیاسی، مسیر مطالعه کتابهای سیره معصومین و بزرگان، مسیر مطالعه کتابهای اخلاق، تربیت و عرفان اشاره نمود.