یکی از انتقادات شهید مطهری نسبت به واعظان و گردانندگان مجالس روضه اباعبدالله (ع)، بیانات و مطالب نادرستی است که در طول سخنرانی گفته میشود؛ حتی اگر نیت این افراد ایجاد فضای معنوی در جلسه باشد. این استاد شهید معتقد است در هر حالتی تنها روضه راست و درست خوانده شود.
مسئولیت مردم در شنیدن روضه راست
در همه اینها مردم مسؤولاند؛ یعنی شما مردمی که اینجا نشستهاید، هیچ خیال نمیکنید که در این قضیه مسؤول هستید و خیال میکنید که مسؤول فقط گویندگان هستند. دو مسؤولیت بزرگ، مردم دارند. یک مسؤولیت این است که نهی از منکر بر همه واجب است. وقتی که میفهمید و میدانید- و مردم اغلب هم میدانند- که دروغ است، نباید در آن مجلس بنشینید، که حرام است، بلکه باید مبارزه کنید. و دیگر این تمایلی است که صاحب مجلسها و مستمعین به گیراندن مجلس دارند، مجلس باید بگیرد، باید کربلا بشود. روضه خوان بیچاره میبیند که اگر بنا بشود هرچه میگوید از آن راستها باشد مجلسش نمیگیرد، بعد همین مردم هم دعوتش نمیکنند، ناچار یک چیزی هم اضافه میکند. این انتظار را مردم باید از سر خودشان بیرون کنند، [نگویند] فلان روضه خوانی که مجلس او میگیرد، فلان روضه خوانی که کربلا میکند. کربلا میکند یعنی چه؟! شما باید روضه راست را بشنوید و معارف و سطح فکرتان بالا بیاید، به طوری که اگر در یک کلمه روحتان اهتزاز پیدا کرد، یعنی با روح حسین بن علی هماهنگی کرد، و اشکی ولو ذرهای، ولو به قدر بال مگس [جاری شد،] اگر یک چنین اشکی در حالت هماهنگی روح شما با حسین بن علی از چشم شما بیرون بیاید، واقعاً مقام بزرگی برای شماست.
اما اشکی که از راه قصّابی کردن بخواهد از چشم شما بیاید، اگر یک دریا هم باشد ارزش ندارد. «داد بکشید» یعنی چه؟! چرا داد بکشید؟!.
ماجرای عالم بزرگ
نقل کردند یکی از علمای بزرگ در یکی از شهرستانها تا اندازهای درد دین داشت و همیشه ایراد میگرفت، میگفت: چرا این حرفهای دروغ را میگویید؟ و میگفتند تعبیرش هم این بود، میگفت: این زهر مارها چیست که بالای این منبرها میگویید؟
یک وقت به یک واعظی گفت: آقا این زهر مارها چیست که میگویید؟ او گفت: غیر از این نمیشود، اگر اینها را نگوییم اصلاً باید در دکان را تخته کنیم و برویم. گفت: خیر، اینها دروغ است. تا اینکه آن آقا خودش در مسجد خودش مجلسی بپا کرد و همان واعظ را دعوت کرد، خودش هم بانی شد. به او گفت: من میخواهم به عنوان نمونه یک مجلسی ترتیب بدهم، تو هم باید مقید باشی جز از کتابهای معتبر هیچ روضهای نخوانی، فقط روضه راست بخوانی (گفتند تکیه کلامش هم این بود که از آن زهر ماریها نگو، یعنی از آن دروغها)، از آن زهر ماریها چیزی نگویی. گفت: چَشم، چون مجلس مال شماست من هم همینطور [عمل میکنم.] شب اول خود آقا در محراب رو به قبله نشسته بود. منبر را هم کنار محراب گذاشته بودند. آن آقا رفت صحبتهایش را کرد، نوبت روضه شد. او مقید بود که جز روضه راست چیزی نخواند.
خواند و خواند، مجلس هیچ تکان نخورد و همینطور یخ کرده بود. این آقا دید عجب! این مجلس مال خودش هم هست، بعد مردم چه میگویند، زنها میگویند لابد آقا نیتش پاک نیست که مجلسش نمیگیرد، اگر آقا خودش نیتش درست بود، اخلاص نیت داشت حالا کربلا شده بود. دید آبرویش دارد میرود. چه بکند؟ آرام و زیرچشمی به او گفت: کمی از آن زهر ماریها قاطی کن.
روضه راست کفایت میکند
یک مسؤولیت بزرگ این مسؤولیت است، [مقاومت در برابر] این انتظاری که مردم برای کربلا شدن دارند. این خودش دروغساز است و لهذا غالب جعلیاتی که شده است، مقدمه گریز زدن بوده است؛ یعنی جعل شده است برای اینکه بشود از آن جعل یک گریزی زد و اشک مردم را جاری کرد، و غیر از این چیزی نبوده است.
شما خوانندگان محترم میتوانید برای مطالعه ادامه این متن و سخنان شهید بزرگوار درباره ماجراهای دروغین واقعه کربلا، به کتاب حماسه حسینی، جلد 1 مراجعه کرده و مطالب بیشتری را در اختیار داشته باشید.
حماسه حسینی، جلد اول، صفحه 62 و 63
<div></div>
<div id=”8737104865″><script type=”text/JavaScript” src=”https://www.aparat.com/embed/epPu1?data[rnddiv]=8737104865&data[responsive]=yes&&recom=none”></script></div>