اسلام دین عمل است!

اما به فکر امروز خودمان که نگاه می‌کنیم می‌بینیم عمل به عناوین و اسامی مختلف تحقیر می‌شود؛ می‌بینیم ملت ما به چیزی که اعتنا ندارد عمل است. مثلًا پیش خودش خیال می‌کند که اگر بتوانم در حرم حضرت رضا علیه السلام یا در حرم امام حسین علیه السلام یک جا قبری پیدا کنم، این جانشین همه چیز حساب می‌شود. این کجا و فکر اسلام کجا! آیا مردمی که فکر می‌کنند که اگر در عمرشان هرکار کردند، کردند ولی بعد از فوتشان در پایین پای حضرت رضا علیه السلام دفن شدند، همه کارها یکجا نادیده گرفته خواهد شد، روی سعادت را می‌بینند؟ فکر نمی‌کند که اگر تو در پایین پای حضرت رضا علیه السلام می‌خواهی دفن شوی هارون‏ الرشید هم در پایین پای حضرت رضا علیه السلام مدفون است؛ پس یکی از کسانی که باید از مجازات الهی مصون بماند هارون‏ الرشید است، پس چرا وقتی که از بالای سر حضرت می‌خواهی رد شوی می‌گویی بر هارون و مأمون لعنت؟

این را می‌گویند یک فکر مسخ‌‏شده و مرده. اینکه می‌گوییم احیای تفکر اسلامی، یکی از مواردش این است که در مسئله‌ عمل، فکر ما باید زنده بشود، باید بفهمیم اسلام دین عمل است، دین وابستگی‌های خیالی نیست.

مسئله‌ بست‏

اسلام بست ندارد. در قدیم بست بود و خوب شد آن بستها ور افتاد. کسی که جرمی مرتکب می‌شد و مأمورین می‌خواستند او را بگیرند، می‌رفت به خانه یک مرد متنفّذ، یک عالم روحانی و آنجا می‌نشست و هیچ قدرتی نمی‌توانست او را از بست خارج کند. جرم مرتکب شده بود و به حکم قانون عرفی و قانون شرعی باید محاکمه و مجازات شود، ولی نه، آقا رفته در فلان خانه بست نشسته و چه کسی جرئت می‌کند او را از بست بیرون بیاورد؟ ما خیال می‌کنیم در دستگاه الهی هم از این بستهای موهوم وجود دارد! نه، این جور نیست. قسم به خود حسین بن علی علیه السلام این جور نیست. قسم به خود حضرت رضا علیه السلام این جور نیست. اصلًا این خلاف فکر حسین بن علی علیه السلام است، خلاف فکر علی بن ابی‏طالب علیه السلام است، خلاف فکر حضرت رضا علیه السلام است. آنها در همه عمرشان و در زندگی خودشان این حرف‌ها را نپذیرفتند، آیا در مماتشان می‏‌پذیرند؟! شما وقتی‏ نهج‌البلاغه را مطالعه می‌کنید می‌بینید در این کتاب دو مطلب است که مرتب تکرار می‌شود: تقوا و عمل. ما چشم‌هایمان را می‏‌بندیم و می‌گوییم اینها را قبول نداریم. ما نه به تقوا اعتقاد داریم و نه به عمل، یک عمر زندگی می‌کنیم بدون تقوا و عمل، بعد وصیت می‌کنیم که ما را ببرند در نجف دفن کنند، کارمان درست می‌شود!!

حدیث نبوی‏ درباره عمل:

دو حدیث در همین زمینه از رسول اکرم صلی الله علیه و آله بخوانم. رسول اکرم صلی الله علیه و آله در روزهای اول بعثتشان که آیه نازل شد: وَ انْذِرْ عَشیرَتَک الْاقْرَبینَ‏ «1» بنی‏‌هاشم را جمع کرد و فرمود: بنی‌‏هاشم! بنی‏‌عبدالمطّلب! نبینم که در روز قیامت مردم دیگر بیایند در محضر عدل پروردگار با توشه عمل صالح ولی شما بیایید و اتّکالتان به من باشد و بگویید پیغمبر از ماست که این به حالتان فایده نخواهد بخشید. و از این بالاتر در روایت است که پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله رو می‌کند به یگانه فرزند عزیزش وجود مقدس صدیقه طاهره سلام الله علیها- آن کسی که درباره‌اش می‌گوید: بِضْعَةٌ مِنّی‏ او پاره جگر من است- و می‌فرماید: یا فاطِمَةُ اعْمَلی بِنَفْسِک دخترکم! خودت برای خودت عمل کن‏ انّی لااغْنی عَنْک شَیئاً من به درد تو نمی‌خورم، از انتسابت با من کاری ساخته نیست. تعلیمات مرا بپذیر و دستورات مرا عمل کن، مگو پدرم پیغمبر است. پدرم پیغمبر است، به دردت نمی‌خورد، به دستور پدرت عمل کردن به دردت می‌خورد.

شما وقتی زندگی حضرت زهرا را مطالعه می‌کنید، می‌بینید در فکر این انسان کأ نّه وجود ندارد که من دختر پیغمبر آخرالزمان هستم. حدیث است که وقتی به محراب عبادت می‌ایستاد بدنش به لرزه در می‌آمد، ماهیچه‏‌های بدنش می‌‏لرزید، از خوف خدا گریه می‌کرد. شب‌های جمعه را تا صبح نمی‌خوابید و می‏‌گریست. زندگی علی بن ابی‏طالب علیه السلام را ببینید. من نمی‌دانم چرا ما این جور شدیم؟!

مطالب موجود تنها بخشی از سخنان شهید مطهری پیرامون تقوا و تفکر اسلامی بود. شما خوانندگان محترم می‌توانید برای مطالعه ادامه این متن، کتاب احیای تفکر اسلامی شهید مطهری را خریداری نموده و از تمامی مطالب آن بهره‌مند شوید.

احیای تفکر اسلامی، صفحه 45 الی 47

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *